۱۳۸۴/۰۷/۱۴

آقای مربع و زندگی شکرک زده اش

آقای مربع ساکن اولین طبقه ساختمان شماره چهل و نه است. آقای مربع زندگی شیرینی دارد.

دیروز که آقای مربع در راستای رهایی از فشار فکر کردن، تصمیم گرفت کمی وقت گرانبهایش را پای تلفن هدر بدهد با آقای لوزی تماس گرفت و بعد از اینکه آقای لوزی گفت که دارد با آقای مثلث و متوازی الاضلاع برای ولگردی در طبیعت می رود، آقای مربع تصمیم گرفت برای جایزه دادن به خودش تمام زندگی اش را رها کند و یک روز را برود با دوستانش از زندگی لذت ببرد. کسی هم نبود به آقای مربع بگوید مگر تا حالا لذت نمی برده و اگر نمی برده پس دیوانه بوده که زنده مانده؟

آقای مربع وقتی از ولگردی در طبیعت برگشت یک چیز جالب فهمید. او در این گردش بی هدف با خانم دایره آشنا شد و فهمید که دایره های محیطی و محاطی با هم فرقهایی دارند. بعضی ها باید در دل جا بگیرند و بعضی هم باید در دلشان جا کرد.

آقای مربع تمام بعد از ظهر را به تسلی دادن به آقای متوازی الاضلاع که فهمیده بود دایره محیطی یا محاطی ندارد، هدر داد و بعد برای چند تا خرید کوچک به بازار رفت. ساکنین ساختمان چهل و نه آقای مربع را دوست دارند. آقای مربع هم آنها را دوست دارد. هیچ یک از ساکنین ساختمان چهل و نه یکدیگر را نمی شناسند. آقای مربع هر روز به لوبیاهایی که در گلدان کاشته آب می دهد تا شاید مثل لوبیاهای جک، بزرگ شوند و او را به آسمان ببرند. آقای مربع دنبال مرغ تخم طلا نیست. آقای مربع می خواهد برای راحت شدن از دست همه چند ضلعی های منتظم و غیر منتظم و دایره ها، به بعد سوم برود.

آقای مربع موجود مهربانی است و اغلب از فرط مهربانی شورش را در می آورد. همین چند روز پیش آقای مربع به خانم دایره آنقدر لطف کرد که خانم دایره شک برش داشت و یک کشیده محکم حواله آقای مربع کرد. آقای مربع نمی داند که مهربانی در این دنیای دوبعدی حد و حدودی دارد. گناه آقای مربع این است که وقتی کسی را دوست دارد از ته دل دوست دارد. آقای مربع باید فهمیده باشد که حتی وقتی کسی می گوید از دیدنش خسته نمی شود باز هم ممکن است بشود.

آقای مربع این روزها بیشتر در لاک خودش فرو می رود. باید تصمیم بگیرد که ایدئولوژی اش را تغییر بدهد یا نه. آقای مربع زمانی تصمیم گرفته بود از قوانین هندسه لباچفسکی تبعیت کند اما بعدها پشیمان شد. آقای مربع هنگام ورق زدن کتاب آشپزی اش فهمید تا آنجا که به مربا مربوط است، کمی آبلیمو برای جلوگیری از شکرک زدنش کفایت می کند. ولی آقای مربع حتی با زیر و رو کردن همه کتابخانه اش که بزرگترین کتابخانه دنیای دوبعدی است، نتوانست فرمولی برای جلوگیری از شکرک زدن زندگی پیدا کند.

آقای مربع موجود پرحرفی است. البته این روزها دیگر کمتر حرف می زند چون در یک شوک به سر می برد. آقای مربع همیشه لبخندی به لب دارد و در هیچ عکسی ظاهر نشده مگر آنکه نیشش تا بناگوش باز باشد. برای همین همه شکلها فکر می کنند آقای مربع بی دردترین موجود این دنیای دوبعدی است.

آقای مربع گناهکار است چون مشکلی در زندگی اش نمی بیند و آن را دوست دارد. همه فکر می کنند زندگی آقای مربع شکرک زده. آقای مربع حتی اقلیدس را هم دوست دارد.

هیچ نظری موجود نیست: