۱۳۸۶/۰۶/۱۸

فیلمهایی که باید دید: پروانه

پروانه (Le Papillon)، ساخته فیلیپ مویل (Philippe Muyl) را یک بار یکی از شبکه های تلویزیون هم پخش کرده. خوشبختانه فیلم هیچ قسمت خلاف شرعی هم ندارد (!). اما یادم نیست که کوتاه شده بود یا نه. تازگیها به حمد الله صدا و سیما فیلمها را مجددا تدوین می کند و قطعاتی از فیلم را که احساس می کند زیادی هستند حذف می کند. حتی از فیلمی مثل «خیلی دور، خیلی نزدیک». بگزریم.

«پروانه» را به لطف یکی از دوستان پیدا کردم و دیدم. فیلمی ست ساده، بدون اتفاقی خاص، اما جذاب و روان. چیزی که در وهله اول در میانه فیلم نظر شما را جذب خواهد کرد مناظر طبیعی ست. مناظری از کوهستان و دشتهای سر سبز. روایت یک پیرمرد بی حوصله و تنها (ژولیان) و دختری شاید 9 ساله (الزا)، کنجکاو و بسیار پر حرف. داستان زیبایی ست. راستش بین هیاهوی فیلمهای هالیوودی این جور فیلمها استراحتی به مغز آدم می دهند. سفری کوچک اما جالب که در آن ژولیان خیلی چیزها را از الزا «باز»می آموزد، چرا که همه را فراموش کرده است. چیزهایی که یادآوریشان همراه است با یادآوری اینکه ژولیان هنوز هم زنده است و باید از عزلت خویش بیرون آید. گرچه لحظاتی از فیلم، با رفتار کودک گونه ژولیان در برابر الزا که هر دو را مثل دو کودک تصویر می کند جذاب می شود، اما اغلب حرف فیلیپ مویل در فیلم، همان جاری بودن زندگی ست. همان که، نباید برای یافتن با ارزشترین چیزها، سفرهای دراز رفت. گاهی با ارزشترین چیزها، در خانه انسان هستند، درون قلبش. کافی ست نگاهی به همین نزدیکی، درون خودمان بیاندازیم. تبریک می گویم آقای مویل!

اگر فرصتی برای دیدن فیلم داشتید، گرچه می دانم پیدا کردنش سخت است، اما پروانه را حتما ببینید.