۱۳۸۳/۱۰/۳۰

جشنواره فجر

همه چيز خوب می گذرد ظاهرا. به جز آنکه من هنوز نتوانسته ام برنامه خوبی برای خانه رفتنم تنظيم کنم.

اين روزها بحث جشنواره فيلم حسابی گرم است. اگر فرصتی شد، در باره اش مفصلتر می نويسم. قصد داشتم بروم چند فيلم جشنواره را ببينم که فعلا پشيمان شدم. با آن صفهای طولانی شايد ارزشش را نداشته باشد. نمی دانم. اگر بخواهيم طبق ايده بعضی ها پيش برويم، عجله ای نيست. فيلمها را يکی يکی در سينما می بينيم. تازه آن موقع فيلم مرغوب از نامرغوب هم قابل تميز است. البته من در يک کار (فعلا) شک ندارم و اگر برای ديدن فيلم به جشنواره بروم اين يکی را از دست نخواهم داد. «به رنگ ارغوان» ابراهيم حاتمی کيا حتما ديدنی است. راستش از بعد از «روبان قرمز»، به شدت ديد من نسبت به کارگردانهای داخلی تغيير کرد.

اما غرض اصلی از نوشتن مطلب (که هميشه همينطور می ماند برای آخر!) اين نبود. می خواستم بگويم متاسفانه ميان اين همه جنجال و هياهوی جشنواره فيلم، جشنواره تئاتر واقعا مظلوم واقع می شود. من شخصا اهل تئاتر نيستم. ولی از ديد يک ناظر بيرونی می توانم ببينم که آن گونه که لازم است برای آن ارزش قائل نيستند. بگذريم از اينکه معتقدم خود اهالی تئاتر هم کم تقصير نيستند در اين ماجرا. جشنواره تئاتر امسال البته، بخش مسابقه را ندارد و من نمی دانم که آيا يک جشنواره بدون مسابقه چه قدر می تواند جذاب باشد.

بگذريم. امسال حد اقل (طبق آنچه من می دانم) چهار تئاتر از خوزستان در جشنواره حضور دارند که سه تايشان از آبادان هستند و يکی (اگر اشتباه نکنم از ماهشهر):

روزی روزگاری آبادان، ن. و ک. حميد رضا آذرنگ، جمعه ۹ بهمن ۸۳، تالار سايه تئاتر شهر، ساعت ۱۷:۳۰ (اين يکی را احتمالا می بينم)

تنها يک گلوله، ن. و ک. عبدالرضا سواعدی، ۹ بهمن ۸۳، تالار سنگلج (فکر می کنم حوالی پارک شهر)، ساعت ۱۶

يک تئاتر مستند، ن. و ک. عبدالرضا ثامری، ۵ بهمن ۸۳، تالار سايه تئاتر شهر

ايستادن روی خط استوا، ن. و ک. سعيد آلبوعبادی، ۷ بهمن ۸۳ ساعت ۱۶

بايد ديد کار بچه های آبادان که هميشه در تئاتر موفق بوده اند اينبار چه از آب در آمده.

هیچ نظری موجود نیست: