۱۳۸۴/۰۲/۲۵

نامه

اينجا عزيز من!
خورشيد روبرو را مي بينم هر عصر
در انتهاي سرخ شقايق وارش در خواب
و ماه را كه بي رنگ
و شهر را كه بي نام
اينجا هميشه ياد تو با من
از ابتداي سرخ شقايق وارش بيدار
با آبها – كه جاري
و شهرها – كه روشن
اينجا تويي كه مي خندي با تبسمي
در چشم سبز رهگذري آرام
بيدار – خواب مستي دوشينش
با جامه هاي رنگين –
و آن نگاه كردن انديشناك، اما تاريك – روشنش
مثل سپيده دم
مثل هميشه پاك
مثل هميشه ياد تو با من...

«م. آزاد»

هیچ نظری موجود نیست: