۱۳۸۳/۰۵/۰۵

کتاب

اول:  باز هم زويا پيرزاد! کتاب جديدش «عادت می کنيم» هم بالاخره چاپ شده. ۲۶۶ صفحه، ۲۵۰۰ تومن. کمی قيمتش زياده. تيراژش هم زياد بالا نيست. داستان در مورد يک خانواده اس تشکيل شده از مادر بزرگ، دخترش و نوه. زندگی سه نسل از آدمهای جامعه. باز هم طبقه کاملا مرفه با دغدغه های خاص خودش. البته پايان بندی کتاب از حالت کليشه بيرون اومده و پايانش بازه و اينبار هم شخصيت «آرزو» کاملا مشابه «کلاريس» در «چراغها ...» همون زن نسبتا ايده آله. کلا کتاب چه از لحاظ محتوا و چه از نظر انشا بسيار شبيه رمان قبليشه. کتاب همون سبک آشنای پيرزاد رو همراهش داره. با همون تعبيرها: تشبيه شمشادها و بوته ها به دانش آموزای اول دبستان در اول مهر، ابراز علاقه به درخت خرمالو و در نهايت همون ديالوگهای دوست داشتنی و آشنا (که آدم رو در تصوير سازی بسيار ياری می کنه). به هر حال اين ويژگی سبک پيرزاد که شما هيچ گاه مجبور نمی شيد برای فهم بخشی از داستان، جمله ای رو دو بار بخونيد، همچنان حفظ شده. 

دوم:  آنها که «سمفونی مردگان» عباس معروفی رو خونده باشن، می تونن خيلی راحت بفهمن که «سال بلوا» هم خيلی شبيه سمفونی مردگانه. با کمی تفاوت. در مجموع من از سبک نوشتاری و تا حدودی هم پرداخت شخصيت عباس معروفی خوشم اومد. البته هميشه شروع کتابهاش برام گنگ بوده. 

سوم:  به پری دريايی: سلام. کاش می اومدی بازم. من هر چه کردم نتونستم به صفحه ات وارد بشم. آدرس ظاهرا وجود نداره. کاش نشونه ای از خودت می ذاشتی. هر جا هستی برات آرزوی موفقيت می کنم و منتظرت هستم.


هیچ نظری موجود نیست: