پيشاپيش از دوستاني كه اين متن را نميفهمند معذرت ميخواهم! سخت نگيريد. چيز خاصي ندارد اين يكي (استثنائا)!
اين روزها به طرز بدي به «ماجده الرومي» عادت كردهام و به «اَنا ولَيلَي». ميدانم كه بدت ميآيد از «ماجده»، ولي چاره چيست؟ اين «كُن صديقي» از زيباترين آهنگهايي است كه شنيدهام. البته هيچ يك به پاي «اَنا ولَيلَي» نميرسند. من هر چند وقت يك بار به آهنگهاي «ماجده» معتاد ميشوم و بعد اين اعتيادم فروكش ميكند. «كُن صَديقي»، «كَلِمات»، «الجريده»، «لِاَنّك عيني»، «آدم و حَنان»، «عَمْ يــِسئَلوني»، «خُذني حَبيبي»، «وَداع»، «اَنا عَمْبَحْلَم»، «لَا تَغْضَبي»، ... .
بعد از «اَنا و لَيلَي»، «كَانَ صَديقي» يا همان «قِصّة حَبيبَيْن» از «كاظم الساهر» را گوش ميدادم. نامش كه خيلي شبيه «كُن صَديقي» است. فقط فعلش ماضي است و داستانش خيلي خيلي غمناكتر! يك احساس همذات پنداري به من دست داد! بعد هم «لَوْ اَنّنا»، «مَمنوعةٌ اَنْت ِ»، «اَلْمُستَبــِدّة»، «قولي اُحِبّكَ»، «اَشْهَدُ»، «حَبيبَتي و المَطَر»، ... كه اين آخري را خيلي دوست دارم.
يادم رفت بگويم. ميداني چه چيزي را مدتهاست نميتوانم گوش كنم؟ نخند ولي، ديگر طاقت شنيدن «اَكْرَهُها» را ندارم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر