۱۳۸۴/۰۲/۰۵

بچه های بهمنشيری

آهاي بچه هاي بهمنشير
(اين شعر اشاره اي دارد به فاجعه سينما ركس آبادان)

آي، آهاي
بچه هاي برهنه بهمنشيري،
بچه هاي خوب!
پشت پليتي ها۱، در خواب
لين۲ شما را آب گرفته ست، آب،
نيلوفر ها!
لين شما را، آب
شهر شما را، خواب
شهر شما را مي گويم
آبادان را!
در سينماي مرگ
مردي ميان آتش مي سوزد.
در ايستگاه پنج
آن نو عروس كوچك
تاريك مي نشيند
فيدوس۳
مرگ را
و خيل سوگواران
بر طبله مي كوبند
و شروه مي خوانند
و نوعروس مرگ
رقصي غريب را
ديوانه وار
مي چرخد
مي چرخد
در گردباد پيرهنش – سرخ سرخ
شعله مي كشد.
و شعر شعله ور
بر طبله مي كوبد
و شروه مي خواند
يك آسمان عطش
در آفتاب شرجي ...
يك شط سرخ پرواز
تا دور دست فرياد ...
آي، آهاي
بچه هاي برهنه بهمنشيري
پشت پليتي ها
در نيمروز خواب
خواب شما را خون
خون شما را شهر
شهر شما را مرگ گرفته ست
مرگ، نيلوفرها!


۱-خانه هاي كارگري با درهاي آهني
۲-كوچه
۳-صداي سوت اعلام تغيير نوبت كار در پالايشگاه آبادان

م. آزاد

هیچ نظری موجود نیست: