۱۳۸۴/۰۱/۲۷

توضیح!

از خواندن کامنتهای پست قبلی خوشحال شدم. بی پر حرفی و توضیح زائد چند چیز به ذهنم رسید.
اول: من خیلی خطا کرده ام و می کنم!
دوم: بعد از چند روز فکر کردن می بینم با حرف میترا کاملا موافقم. من هم مرزهای زیادی دارم. خیلی زیاد. به علاوه باورتان بشود یا نه (ترجیح می دهم مرا ببینید بعد قضاوت کنید) دارم مرزهایم را خیلی واقع بینانه تر تعریف می کنم. مثل اغلب آدمها. می ماند وفق پیدا کردن با مرزهای جدید که نباید کار سختی باشد وقتی عزم انسان جزم باشد!
سوم: با حرف هیوا هم موافقم، یک رابطه دوستی نباید به کسی آسیب برساند،باید انتظار بیجا ایجاد نکند، و هیچ یک از دو طرف را دچار سوء تفاهم نکند (که این یکی غالبا به دلیل عدم شفافیت یک طرف یا کج فهمی طرف دیگر سخت است گاهی). به علاوه دو دوست باید مفید یاشند برای هم.

چهارم: باور کنید من از نوشتن هیچ کدام از نوشته هایم قصد ندارم حرفی به شخص خاصی بزنم. اگر هم چنین حرفی باشد، به صراحت می گویم که: «برای فلانی». فقط گاهی حوادثی که رخ می دهند (در تعامل با شخصی خاص) تلنگری می شود برای گفتن حرفهایی که مدتهاست در ذهن دارم. همین.

هیچ نظری موجود نیست: